محسن مالمیر، جوان ۲۶ سالهای از نوشهر در استان مازندران، یکی از اولین افرادی بود که در جریان اعتراضات سراسری در مرکز شهر نوشهر پس از قتل وحشیانه مهسا ژینا امینی کشته شد.
محسن که در چالوس به دنیا آمده بود، به بدنسازی علاقهمند بود و رویای شرکت در مسابقات ملی را در سر داشت. اما زندگی او در شهریور 1401، زمانی که در کنار دیگران در ایران برای عدالت و آزادی ایستاد، کوتاه شد.
در هشتم مهر ماه ، محسن به یک تظاهرات مسالمتآمیز در نوشهر پیوست و با دیگر شهروندان در مقابل شهرداری جمع شد تا علیه رژیم سرکوبگر اعتراض کند. با گذشت شب، نیروهای دولتی به تظاهرکنندگان حمله خشونتآمیزی کردند. جمعیت بزرگ و عزم راسخ معترضان در ابتدا نیروهای رژیم را مجبور به عقبنشینی به داخل ساختمان شهرداری کرد. اما در تاریکی شب، با خاموش شدن چراغهای ساختمان، آنها به سوی جمعیت غیرمسلح آتش گشودند.
مرکز آرام شهر نوشهر به سرعت به میدان جنگ تبدیل شد. جوانانی که در صف مقدم بودند، به زمین افتادند و خونشان خیابانها را رنگین کرد. در میان هرج و مرج، محسن به شکلی قهرمانانه تلاش کرد تا یکی از تظاهرکنندگان زخمی را نجات دهد. در حین کمک، دو گلوله مرگبار به او اصابت کرد. یکی از گلولهها به قلب او برخورد کرد و خونریزی شدیدی را به وجود آورد. با وجود تلاشهای ناامیدانه مردم برای رساندن او به بیمارستان، محسن پیش از رسیدن به درمان جان باخت.
زمین بیمارستان آن شب با خون جوانان بیگناه پوشیده شده بود. در کنار محسن، چندین نفر از دوستان او، از جمله حنانه کیا، امیرحسین شمس، مهرزاد عوضپور، و حسینعلی کیا نیز کشته شدند. بیش از ده نفر دیگر در این رویداد که به کشتار تظاهرکنندگان مسالمتآمیز تبدیل شد، جان خود را از دست دادند.
محسن همان شب تحت تدابیر شدید امنیتی در گورستان اشکردشت چالوس به خاک سپرده شد. رژیم سعی داشت هرگونه عزاداری عمومی را خاموش کند، اما مردم نوشهر تسلیم نشدند. آن شب، آنها به شکلی مسالمتآمیز جمع شدند و با صدای بلند و دستان خالی حقوق خود را مطالبه کردند. در برابر گلولههای جنگی و دستور «شلیک به قصد کشت» از سوی رژیم، برخی از معترضان ناامید به منظور دفاع از خود یک دکه پلیس را به آتش کشیدند. این اقدام کوتاه مدت باعث شد تا نیروهای رژیم عقبنشینی کنند.
محسن و دوستانش، همانند هزاران ایرانی دیگر، به خاطر جرأت کردن به مطالبه یک حق اساسی انسانی، یعنی حق زندگی آزاد و با کرامت، کشته شدند. فداکاری آنها یادآور قدرت وحشیانه رژیم است؛ وحشیگری که در تاریخ ثبت خواهد شد، روزی که ایران سرانجام به آزادی برسد.
تا آن روز، ما محسن و تمامی کسانی را که جان خود را برای آزادی از دست دادند به یاد خواهیم داشت. ما نمیگذاریم نام آنها فراموش شود.
#برای_آزادی_دمکراسی_ایران
#زن_زندگی_آزادی
#خانوادهای_دادخواه
#علیه_فراموشی
سلب مسئولیت:
مطالب وبلاگهای موجود در این وبسایت متعلق به نویسندگان آنها است که کار خود را به سایت 4IranianFreedomLovers.org اختصاص دادهاند.
شما نمیتوانید این محتوا را بدون کسب اجازه کتبی از ما بازنشر، چاپ مجدد یا استفاده مجدد کنید. تمام اطلاعات منتشر شده صرفاً برای اهداف آموزشی و اطلاعاتی است. این سایت بهصورت مالی یا به هر شکل دیگر توسط هیچ گروه سیاسی، حزب یا دولتی حمایت نمیشود. اگر تصمیم بگیرید بر اساس هر یک از اطلاعات موجود در این وبسایت عمل کنید، این کار را با مسئولیت خودتان انجام میدهید.
در حالی که اطلاعات موجود در این وبسایت تا حد توان ما بررسی شده است، ما نمیتوانیم تضمین کنیم که هیچ اشتباه یا خطایی وجود ندارد. بنابراین، نویسندگان وبلاگها یا مالکان سایت هیچگونه مسئولیتی در قبال کامل بودن یا عدم وجود اشکالات و خطاها ندارند و هیچ تعهدی نسبت به صحت هرگونه اطلاعات در این سایت یا هر لینک موجود در آن نمیپذیرند.
ما این حق را برای خود محفوظ میداریم که این سیاست را در هر زمان تغییر دهیم و شما بهموقع از تغییرات مطلع خواهید شد. اگر میخواهید از آخرین تغییرات مطلع شوید، پیشنهاد میکنیم که بهطور مرتب از این صفحه بازدید کنید.
اطلاعات بهاشتراکگذاشتهشده در این وبسایت بر اساس تلاشهای افراد و محققانی است که زندگی کسانی که برای آزادی در ایران مبارزه کردند را مستند کردهاند. هدف ما گرامیداشت یاد آنان. ما از اصلاحات یا اطلاعات اضافی برای اطمینان از دقت این روایتها استقبال میکنیم
4IFL.org 4iflsite@gmail.com